اشعار طباطبایی ندوشن(امید)ساعت دیواری *
بالای درِ چوبی ، یک ساعتِ دیواری
کارش همه ی ایّام ، یک تک تکِ تکراری
آن عقربه ی سرخش ، یک ماهیِ باریک ست
در جویِ زمان جاری ست ، شاید که به ناچاری !
می گردد و می گردد در دایره یی ، شاید
ما را بدهد کارش ، یک ثانیه بیداری !
فرمایشِ خوبان ست ، بیداریِ قبل از خواب
مرگی که نداریمش ، هرگز سرِ انکاری !
آن عقربه ، آوازش ” النّوم اخ الموت ” است
می خواندش آن را خوب ، در گوشه ی افشاری
وزنِ سبکش امّا ما را به خدا درسی ست
درسی که به ما گوید : خوب است سبکباری !
با عقربه میزان کن اوقاتِ قنوتت را
شاید فرجی یابی ، فردای گرفتاری !
از عقربه ی ساعت ، دریاب که دائم نیست
آبی که صفا بخشد ، بر این دلِ زنگاری
شاعر ! به (امیدِ) حق ، باید مبری از یاد
نظمی که تو را آموخت ، یک ساعتِ دیواری !
* — با الهام از غزل ساعت دیواری ، سروده ی شاعر معاصر آقای صادق رحمانیان ، با مطلعِ ” هر ثانیه در گردش ، این ساعتِ دیواری // تفسیرِ نمایان است از بودنِ تکراری ” این غزل را سروده ام .//