رسانه چیزی فراتر از عدد

رسانه چیزی فراتر از عدد

دکتر حمید رضا عمادی مدرس ارتباطات و رسانه .وقتی از پنجره اتاقم به خیابان نگاه می‌کنم، چیزی بیش از عبور و مرور ماشین‌ها و آدم‌ها می‌بینم؛ صدها داستان در جریان است.دخترکی که با بی‌حوصلگی دست پدرش را می‌کشد، پسر جوانی که بی‌هدف پیاده‌رو را بالا و پایین می‌رود، مرد میانسالی که به آسمان خیره مانده… اگر بخواهم فقط عدد و آمار بدهم، خواهم گفت امروز ۲۳ ماشین در ده دقیقه عبور کردند، ولی رسانه چیزی فراتر از عدد است. رسانه، روایت می‌سازد؛ روایتی که می‌تواند درد را امید کند یا امید را نادیده بگیرد.
در جهانی که بمباران اطلاعاتی به سادگی با یک اسکرول اتفاق می‌افتد، آنچه ما را متوقف می‌کند یک روایت خوب است؛ روایتی که ما را به یاد خودمان بیندازد. رسانه‌ها، اگر صرفاً انتقال‌دهنده داده باشند، نه شنیده می‌شوند و نه اثر می‌گذارند. آنچه شنیده می‌شود، داستان است؛ داستانی که لایه‌های پیچیده واقعیت را برای مخاطب قابل لمس می‌کند.فرض کنید می‌خواهیم بحران کم‌آبی را برای مردم تبیین کنیم. می‌توان ساعت‌ها درباره میزان نزولات آسمانی، تبخیر، و چاه‌های غیرمجاز حرف زد. اما تا وقتی نگوییم «سمانه  دختر دوازده ساله‌ای که هر روز یک کیلومتر راه می‌رود تا یک سطل آب بیاورد»، حرفمان شنیده نمی‌شود. این «روایت سمانه» است که عدد را تبدیل به رنج، و داده را تبدیل به دغدغه می‌کند.روایت‌ها تنها ابزار همدلی نیستند، بلکه چارچوبی برای ادراک نیز هستند. انسان‌ها جهان را نه از طریق فرمول‌ها بلکه از طریق روایت‌ها درک می‌کنند. اگر کسی بخواهد جنگ را توجیه کند، از روایت امنیت و دفاع استفاده می‌کند. اگر کسی بخواهد همان جنگ را نقد کند، روایت قربانیان را پیش می‌کشد. رسانه‌ها با انتخاب روایت، میدان بازی معنا را شکل می‌دهند.اما این روایت‌ها باید از دل بومیات، تجربه زیسته و حافظه جمعی استخراج شوند. هیچ روایتی اگر بافت نداشته باشد، ماندگار نمی‌شود. به‌همین دلیل است که استفاده از الگوهای فرهنگی بومی، از مثل‌ها گرفته تا خاطره‌های مشترک، روایت را زنده می‌کند. مثل صدای مادر در وقت بیماری؛ گرم، آرام، قابل اعتماد.
در این میان، روایت صرفاً داستان‌گویی نیست؛ بلکه یک مدل مفهومی است برای فهم واقعیت و بازآفرینی آن. یکی از مدل‌های پیشنهادی برای استفاده در تحلیل روایی در رسانه، مدل ناریتیو فرِیمینگ (Narrative Framing Model) است. این مدل بر چهار عنصر کلیدی تمرکز دارد:قهرمان (Hero): چه کسی در مرکز روایت است؟خصم (Villain): مشکل، دشمن یا عامل بحران چیست؟هدف (Goal): قرار است به چه نتیجه‌ای برسیم؟راه‌حل (Solution): چه اقدامی توصیه می‌شود؟با استفاده از این مدل، می‌توان به جای ساختن پیام‌های پراکنده، ساختار معناداری برای روایت طراحی کرد. مثلاً در روایت بحران اقتصادی، قهرمان می‌تواند «مردم مقاوم» باشند، خصم «تحریم‌ها یا ناکارآمدی سیاست‌گذاران»، هدف «عبور از بحران» و راه‌حل «مشارکت اجتماعی، صرفه‌جویی یا اصلاحات ساختاری». این مدل، نه‌تنها روایت را سازمان‌دهی می‌کند، بلکه به مخاطب چارچوبی برای ادراک می‌دهد.رسانه اگر بخواهد نقش اجتماعی خود را ایفا کند، باید از اطلاعات صرف عبور کند و به روایت‌گری برگردد. اما روایتی انسانی، صادقانه و قابل لمس. در غیر این صورت، در طوفان هوش مصنوعی، آمارهای سریع، و محتوای بی‌روح، صدای رسانه خاموش خواهد شد.روایت، جانِ رسانه است. بدون آن، رسانه فقط یک تابلوی اعلانات است؛ پر از داده، خالی از زندگی.